محل تبلیغات شما

دانلود رمان جدید



دانلود رمان اندکی دوستم بدار اما طولانی نودهشتیا

دانلود رمان اندکی دوستم بدار اما طولانی نودهشتیا

 

دانلود رمان اندکی دوستم بدار اما طولانی مرا کم دوست داشته باش اما همیشه دوست داشته باش … این وزن آواز من است  … اگر مرا بسیار دوست بداری … شاید حس تو صادقانه نباشدکمتر دوستم بدارتا عشقت ناگهان به پایان نرسد …من به کم هم قانعم …. واگر عشق تو اندک ،اما صادقانه باشد من راضی ام …دوستی پایداراز هر چیزی بالاتر است مرا ک

 

دانلود رمان اندکی دوستم بدار اما طولانی


دانلود رمان پلیس دیوانه نودهشتیا

دانلود رمان پلیس دیوانه نودهشتیا

دانلود رمان پلیس دیوانه نودهشتیا

نام رمان: پلیس دیوانه
نام نویسنده: فاطمه زهرا خسروآبادی
موضوع: پلیسی – معمایی
هدف از نوشتن: بتوانم در زمینه ی نویسندگی پیشرفت کنم و نوشته هایم را مردم بخوانند و نظر بدهند.


خلاصه: آرتین یک پلیس باهوش و زرنگ، پرونده ای عجیب به دستش می رسد که برخلاف بقیه پرونده ها یک ارتباط مهم به آرتین و خانواده ش داره که…
فصل اول: شِش پلیس
خسته و کلافه به صندلی چرخدار تکیه دادم و چشم هام رو برای لحظه ای آرامش بستم که صدای دَر بلند شد؛ در دل لعنتی به این آرامش کوتاه فرستادم و با صدایی جدی گفتم:
– بفرمایید.
در باز شد و سروان روشن داخل اومد، رو به روم احترامی گذاشت و گفت:
– قربان خبر رسیده که پلیسی دیگر مانند پنج پلیس قبلی با دارو بی هوش شده و به احتمال زیاد مانند آن پلیس ها روز بعد به هوش آمده و یکی از اعضای بدنش هم فلج شده باشه.
من کلافه از شنیدن این خبر که در مدت شیش هفته ساعت هفت عصر بهم می رسید، رو به سروان روشن گفتم:

دانلود رمان پلیس دیوانه


دانلود رمان ۱۸۰ درجه نودهشتیا

دانلود رمان 0 درجه نودهشتیا

دانلود رمان ۱۸۰ درجه نودهشتیا

دانلود رمان ۱۸۰ درجه گلسا معین دختر جوون و اهل هنریه که وضع مالی خوبی نداره به طور اتفاقی، صاحب خونه اش رو می شناسه و می فهمه که فاصله ی کمی با مرگ نداره. برای ارثیه اش نقشه می کشه و در این بین… با رهی رهنما آشنا می شه. کسی که دست روی دست نمی ذاره و بی خیال اموال عمه ی بزرگش نمی شه. ۱۸۰ درجه روایتگر ریتم زندگی عادی این دونفر با تمام رقابت ها و دوستی ها و دشمنی هاشونه …

 

دانلود رمان ۱۸۰ درجه


دانلود رمان بی گناه نودهشتیا

دانلود رمان بی گناه نودهشتیا

دانلود رمان بی گناه نودهشتیا

ناراضی گفتم:باشه پس.خودکار؟
.خودکارآبی رو گرفت سمتموگفت:بفرمایید
لبخند زدمو ازش گرفتم.با بی حوصلگی روی تخت نشستم.مجبور بودم جواب بدم.از گرسنگی زیاد و !خستگی بیش از حد,سوالاتو سرسری خوندمو جواب دادم
پوشه رو بالبخند ازم گرفتو تشکر کرد واز اتاق خارج.خودش فهمیده بود که من کلافه ام که سریع و .بدون هیچ حرفی رفت

 

دانلود رمان بی گناه


دانلود رمان عشق به چه قیمت نودهشتیا

دانلود رمان عشق به چه قیمت نودهشتیا

دانلود رمان عشق به چه قیمت نودهشتیا

خلاصه:

فریناز دختر نسبتا شیطونی است که عاشق فرزاد که خیلی با اون متفاوت بوده میشه وفرزاد سعی داره که زندگی و خانواده ی فریناز را نابود کنه و به فریناز لطمه وارد کنه و…توی حیاط دانشگاه نشسته بودم وداشتم به گل های رزخشگیده ای که یک متربامن فاصله داشت رونگاهمی کردم که حضور کسی روکنارم احساس کردم سرم رو که برگردوندم چهره ی خندون سوگندا رو دیدم

 

دانلود رمان عشق به چه قیمت


دانلود رمان ترنج و عطر بهار نارنج نودهشتیا

دانلود رمان ترنج و عطر بهار نارنج نودهشتیا

دانلود رمان ترنج و عطر بهار نارنج نودهشتیا

به قلم : moghaddas

تعداد صفحات :۲۰۴

 خلاصه قسمتی از رمان

دانلود رمان ترنج و عطر بهار نارنج داستان دختری‌ ا ست که در  کودکی، با دریافت تصویری بر پرده‌ی سفید ذهنش، بزرگسالی مخدوشی برایش رقم خورده و عزم آن دارد که با مهربان‌ترین همراه و همنوازش، خوش‌ترین لحظات را بر اریکه‌ی خیالش ثبت کند و آن که واقعیت این همراهی را بهته خط می‌رساند،‌‌ همان اوست که…

رمان ترنج و عطر بهار نارنج


دانلود داستان نازنین یارم نودهشتیا

دانلود داستان نازنین یارم نودهشتیا

نام کتاب:نازنین یارم
نویسنده:سما صاد کاربر نودوهشتیا
ژانر:عاشقانه
نازنین یارم، نرگس بانویم، چشم آهویی ام

نمی خواهی جوابم را بدهی!
تا کی سکوت!
تا کجا و کدام خیابان بی تو قدم زدن!
نازنین یارم آن روزی که تو را با او دیدم، روانم بهم ریخت.

دانلود داستان نازنین یارم


دانلود رمان بارانی از جنس طوفان نودهشتیا

دانلود رمان بارانی از جنس طوفان نودهشتیا

نــام رمان: بارانـی از جنس طوفان.
نــام نویسنده: یاسمن علیپور.
ژانــررمان: جنایی _ عاشقانه _ غمگین.

خلاصه:
دختری به نام باران
بارانی از جنس طوفان…
بارانی که بعد از دو سال، قصد طوفان را دارد…
بارانی که با وجود زخم های روی تنش هنوز بر سـر پای خود ایستاده است و فقط یک چیز را در ذهن و دلش تکرار می کند:
انتقام”.
انتقام”…
انتقام”…
مقـــــدمه:
در جنگل من هوا سرد است ،آهوها با کفتار ها می چرخند ؛ روباها قصـد فریبم را دارند…
دیگـر گـرگی وجود نـدارد.
با وجود سختــی ها و زخــم های روی تنم…
من هنوز گــرگ مانــده ام…

 

دانلود رمان بارانی از جنس طوفان


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها